در این روزها و اوضاع نابسامان جامعه، معضل بزرگی بهنام دزدی بیش از پیش خودنمایی میکند. در این مطلب قصد داریم به دلایل بهوجود آمدن این بزه اجتماعی بپردازیم.
پایگاه خبری صدای شما: در این روزها و اوضاع نابسامان جامعه، معضل بزرگی بهنام دزدی بیش از پیش خودنمایی میکند.
سرقت یکی از شایعترین جرایم علیه اموال و مالکیت اشخاص است که متاسفانه بخش زیادی از پروندههای موجود در مراجع قضایی را بهخود اختصاص میدهد و در قالب کیف قاپی، سرقت خودرو، زورگیری اموال و…. اتفاق میافتد. سارق با ارتکاب سرقت در حقیقت سعی میکند وضعیت مالی خود را با تجاوز به مال دیگری بهبود ببخشد. متاسفانه طبق گزارشات اعلام شده این روزها زنان قربانیان اصلی این ماجرا هستند. امروز در این مطلب قصد داریم به دلایل بهوجود آمدن این بزه اجتماعی بپردازیم.
پژوهشها و بررسیها در ابعاد مختلف جامعه شناختی نشان میدهد افزایش جمعیت، نرخ بالای بیکاری، تغییر در الگوهای مصرف و افزایش هزینههای زندگی و مهاجرت از جمله عوامل شکلگیری برخی آسیبهای اجتماعی و بزهکاریها در جامعه است که سرقت یکی از این آسیبها با فراوانی بالا و فقر مادی از مهمترین عوامل وقوع آن است.
متاسفانه دلایل ذکر شده همگی پاسخ چرایی شیوع سرقت در این روزها میباشند. اگر مصاحبه با سارقین را دیده باشید، متوجه خواهید شد اکثریت آنها بعد از دستگیری توسط پلیس، به زشتی و نادرستی کار خود اقرار میکنند اما بسیاری از آنها پس از آزادی دوباره راه قبلی خود را ادامه میدهند. سوالی که در اینجا به ذهن میرسد این است:
چرا یکنفر دزد میشود؟
«فقر»، «بیکاری» و «اعتیاد» سه عامل مهم در ایجاد انگیزه برای دزدی هستند. به غیر این موارد عواملی دیگر نیز در بهوجود آمدن انگیزهی سرقت در فرد موثر هستند.
فقر عاطفی
کودکان و نوجوانانی که در خانواده متلاشی رشد کرده یا در اثر طلاق و مرگ یکی از والدین دچار تبعیض اجتماعی و سرخوردگی عاطفی شده و به دنبال آن مبتلا به حالتهای روانی، چون انزواطلبی، افسردگی و گوشهگیری از جامعه میشوند، بستر رفتاری مناسب برای سرقت دارند.
فقر فرهنگی
فردی که دزدی میکند به هنجارها، رسمها، سنتها و قوانین و ارزشهای فرهنگی جامعه تجاوز میکند. فقر فرهنگی نقش اساسی در ایجاد جرم دارد. دزدان اکثرا بیسوادند و بیسوادان در اثر فقدان امکانات رشد فکری، برای پیشرفت و ترقی خود از شیوههای دیگر فرهنگی مثلا توانمندیهای جسمی بهره میگیرند.
نابرابری اجتماعی
طبقاتی بودن جامعه و نابرابریهای اجتماعی، شهرنشینی و زاغهنشینی، گسترش بیرویه شهرها و انبوه جمعیت هر دو از عوامل جرمزا هستند.
ناکامی
هنگامی که در راه رسیدن به اهداف مادی یا معنوی یک فرد موانعی ایجاد شود و شخص به هدفهای خود نرسد، دچار ناکامی شده و همین حالات روانی ممکن است راه ارتکاب سرقت را برای وی هموار کند.
راحتطلبی و تنبلی اجتماعی
یکی از اصلیترین علل روانی ارتکاب سرقت این فرآیند روحی است. فرد علاقهای به تلاش و کوشش نداشته و دلش میخواهد با یک قدم از ابتدای خانه خود تا انتهای هدف رسیده و بدون تلاش و زحمت صاحب رفاهیات اجتماعی شود. اینگونه راحت طلبیها باعث راه اندازی و تشکیل باندهای کلاهبرداری، جعل، تقلب و امروزه شرکتهای هرمی که بدترین نوع از سرقت از مردم است، میشود.
محیط خانواده و معاشرت با دوستان ناباب
فرزندان خانوادههای بزهکار، آمادگی زیادی برای بزهکار شدن دارند. همچنین تاثیری که فرد از دوستان و همسالان خود میگیرد، غیر قابل انکار است. افرادی که اقدام به دزدی میکنند معمولا با دوستان ناباب حشر و نشر دارند.
خودنمایی
برخی از نوجوانان و جوانان برای نمایش قدرت، جرات حادثهجویی و کلهشقی خود به همسالان که برای آنها بسیار ارزشمند هستند دست به دزدی و غارت اموال دیگران میزنند و به این وسیله با ایفای چنین نقشی نیاز به تعلق خاطر گروهی خود را برآورده میکنند. قرار گرفتن در گروه همسالان بزهکار مخصوصا برای نوجوانان و جوانانی که دوستان آنها دست به جیب بوده و در مواقع مختلف خوب پول خرج میکنند باعث میشود آنها که پول توجیبی محدود دارند به انحراف کشیده شوند.
احساس ناامنی
وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونتآمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی کرده و جوان برای انتقام گرفتن از والدین به دلیل محدودیتها و سختگیریهای نابهجای آنها دست به دزدی میزند.
محبت زیاد
زیادهروی در محبت نیز مانع رشد و تکامل شخصیت فرد میگردد. فردی که در خانواده تمام توقعاتش بدون، چون و چرا انجام میگیرد، خودخواه، پرمدعا و پرتوقع بوده و در صورت رو به رو شدن با شکست برای انتقام از جامعه ممکن است دست به دزدی بزند.
دزدها و مشکل اختلال شخصیت
عامل مهم دیگری که بسیاری از آن غافلاند و ما میخواهیم به آن بپردازیم، عوامل روانی-عاطفی است. بسیاری از افراد بزهکار دچار آسیبهای روانی بوده و از لحاظ شخصیتی مشکل دارند. آمارها نشان داده که اکثر افرادی که دست به سرقت میزنند دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند. میزان احساس مسوولیت، رعایت اخلاقیات یا ملاحظه حقوق و خواستههای دیگران نزد این افراد کم است.
رفتار این افراد سراسر زیر نفوذ نیازهای شخصی خودشان صورت میگیرد. به عبارت دیگر گرفتار کمبود یا ضعف وجدان، فقدان احساس گناه، خودمحوری، نگرش درنده خویی نسبت به دیگران، بیاحساسی و بیتفاوتی نسبت به حقوق دیگران به صورت دروغ، دزدی، کلاهبرداری، اختلاس و تخریب اموال مردم هستند. این قبیل افراد غالبا مردمانی جذاب، گیرا و باهوش هستند، حتی ممکن است شغلهای ارزندهای به دست آورند، اما در این شغلها دوام نمیآورند و بدهکاری بالا آورده و دست به اختلاس و دزدی میزنند. وقتی گرفتار قانون میشوند، تنبیه، تغییری در رفتار آنان ایجاد نمیکند. این نوع شخصیت یکی از شدیدترین و جدیترین اختلالهای روانی است و واقعا نیاز به درمان دارد.
متاسفانه همانطور که در ابتدای مطلب گفتیم، خانمها بیشتر در معرض آسیب این اتفاق هستند. شاید یکی از دلایل مهم این موضوع خیالِ زوربازوی بیشتر آقایان نسبت به خانمها باشد که باعث میشود در اکثر مواقع سرقتهایشان موفقیتآمیز باشد. با تمام توضیحاتی که ارائه کردیم امیدواریم علاوه بر حل شدن مشکلات حاکم بر جامعه، با بالا بردن آگاهی در سطح جامعه، باعث کاهش این بزه اجتماعی شویم.
به نظر شما چه چیزی باعث سرقت میشود و چرا در این روزها شاهد شیوع سرقت در جامعه هستیم؟ نظراتتان را باما بهاشتراک بگذارید.
منبع خبر : برترینها
پایگاه خبری تحلیل صدای شما به هیچ حزب و سازمان و ارگانی وابسته نیست و بصورت شخصی ، کاملا بی طرف و با هزینه شخصی فعالیت و به نشر مطالب می پردازد ( ما صدای شما هستیم )